۱۳۸۸ آذر ۱۸, چهارشنبه

تغییرات بخش های خبری تلویزیون

سلام مدتی بود که می خواستم در مورد تغییرات بخش های مختلف خبری در رسانه به اصطلاح ملی بنویسم که فرصت نمی شد ...اما دیشب با دیدن تغییرات مضحک در بخش خبری 19 واجب شد که مطالبی رو به اطلاع برسونم.
آقایون خیلی فکر کردند که چه کار کنند تا بیننده اخبار های تکراریشان را افزایش بدهند.این شد که چند شبی پای بی بی سی و سی ان ان و العربیه نشستند دیدند ترکیب رنگ در استودیو ها ی اونها خیلی جذابتره تازه اخبار گو های اونها همه دستاشونو زیر چونه هاشون میزارن و یا شوخی میکنند. کلی هم اخبار گوی خانم دارند که هم زیبا هستند هم جذاب...این آخریو که اصولا نمی شد کاریش کرد ...اما میشد یه ژاکت نارنجی تنگ تن مجری کپل 30و20 کرد تا شکمش بیشتر خودشو نشون بده و ملت شاد باشند.به آقای حیاتی هم گفتند خودکار بگیره دستش و با دستاش حرف بزنه شاید این یخ 30 ساله چهره اش بشکنه.چندتا جوون جویای کار هم اوردن یه کامپیوتر گذاشتن جلوشون به همه گفتن پولیور رنگی بپوشن بعد همینجوری الکی یه چیزایی بگن شاد باشیم دور هم.
آرم شبکه خبر رو از آبی ،سیاه سفید کردند.ساعت محلی تهران و مکه رو از بالا سمت راست آوردند پایین سمت چپ...بالاخره مهمه(شما نمی فهمی) بعد کلی ال سی دی خریدند انداختند پشت آقای حیاتی که تصاویر متحرک نشون بده ملت حال کنند.
خلاصه کلی رنگ و لعابش و دست زدند شاید فرجی بشه...اما....یه گزارش خبری در مورد یه اتفاق درست میکنند میدند آقای علیرضا موسوی (ایشون نقش کامران نجف زاده رو بازی می کنند جدیدا با اون صدای التهاب آورشون) بخونه...این گزارشات رو در تمامی بخش های خبری پخش کردند طوریکه دیگه مثل قدیم نیست اگه الان بیست و سی رو نبینی مهم نیست نیم ساعت بعدش اخبار بیست همه رو تکرار میکنه.روایت ها مشابه فقط مجری ها لباساشونو تغییر میدند.جالبتر اینکه میزان دروغگویی این مدت بیشتر شد...همین دیشب کلی پرچم داده بودند دست بچه ها گفتند شعار حزب الله بدید جلوی درب دانشگاه فنی بعد رفتند از پشت فیلم برداری کردند یعنی ما اینوریم....دانشجویان بیچاره اومدند ببینن چه خبره...علیرضا خان می فرمود رویارویی دانشجویان فلان و دانشجویان بهمان...آقا خنده بازاری بود...بعد شم این گزارش و 100 بار نشون دادند که همه ببینند شاهکار شونو.
کاش به جای رنگ آمیزی استودیو ها اخبار سفید تری به ملت ارائه میدادین ...کاش

۱۳۸۸ آبان ۲۱, پنجشنبه

اولین فرش قرمز در تهران

(محمد رضا فروتن در فیلم محاکمه در خیابان)

مراسم فرش قرمز ویژه افتتاحیه اکران فیلم «محاکمه در خیابان»

ساخته مسعود کیمیایی روز جمعه 22 آبان 1388 از ساعت 17 در سینما ناهید تهران برگزار می‌شود. این مراسم برای اولین بار در ایران به همت سایت سینمای ما و با همکاری کارگاه آزاد فیلم، موسسه فیلمیران و موسسه سینما شهر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر پا خواهد شد. در برنامه که با حضور جمعی از هنرمندان و ستارگان سینما و موسیقی ایران برگزار می‌شود ابتدا کارگردان (مسعود کیمیایی)، عوامل و ستاره‌های فیلم «محاکمه در خیابان» با عبور از فرش قرمز با علاقه‌مندان و مهمانان مراسم دیدار خواهند کرد. در بخش‌ دیگری از برنامه در غرفه‌ها و مکان‌های از پیش تعیین شده در محوطه محل برگزاری برنامه و سالن نمایش امکان گفت‌وگو و عکس گرفتن با عوامل فیلم فراهم شده است.حاضران در مراسم شاهد اجرای زنده‌ی سه ترانه محبوب سه فیلم «حکم»، «رئیس» و همچنین ترانه شنیده نشده «محاکمه در خیابان» با صدای رضا یزدانی خواهند بود. کارگردان و بازیگران و عومل «محاکمه در خیابان» پیش از اغاز نمایش فیلم روی صحنه حاضر می‌شوند و درباره ویژگی‌های کارشان در این فیلم صحبت می‌کنند.پخش بخش‌های گزیده‌ای از مجموعه مستند درباره مسعود کیمیایی ساخته نیما حسنی نسب و تصایری از پشت صحنه‌ی «محاکه در خیابان» بخش دیگری از این مراسم ویژه خواهد بود. بخش‌های دیگری هم برای هر چه جذاب‌تر شدن این مراسم در نظر گرفته شده است که مهمانان برنامه روز جمعه 22 ابان در سینما ناهید شاهد آن خواهد بود.پس از پایان نمایش فیلم و پذیرایی از مهمانان، سی دی حاوی آنونس پوستر‌ها و گالری عکس‌های فیلم همراه با عکس و پوستر و تراکت‌های امضا شده‌ی توسط ستارگان فیلم به شرکت کنندگان دربرنامه هدیه خواهد شد. علاوه بر همه ستارگان پرشمار فیلم «محاکمه در خیابان»، هنرمندان دیگری هم مهمان ویژه‌ی این مراسم با شکوه خواهند بود. یکی از ویژگی‌های منحصر به فرد مراسم این است که افتتاحیه اکران بیست و هفتمین فیلم مسعود کیمیایی در فضای خاطره‌انگیز محله‌های کودکی فیلمساز و لوکیشن چند فیلم شاخص‌اش برگزار خواهد شد. (سینمای ما)

۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه

خزان به نیمه رسید

سلام
در حایکه روزهای نارنجی رو میگذرونیم خبرهای قرمز زیادی میشنویم
مثلا اینکه یه شب خبر 20و30 به علت نقص فنی پخش نشد.یه شبم انقدر قشنگ یه حرفی و واروونه زد که انگشت حیرت در دهان فرو بردیم که بابا آخه دیگه اینقدر تابلو؟؟حاشیه های 20 و30 خیلی زیاده اما این روزا انقدر که گوشه نشین شدند و کامی جون نیست سرحالشون کنه.میرن میگردند ببین تو انگلیس چه مکلاتی مردم دارن اونا رو به عنوان خبر دسته اول تحویل میدند.غلط املایی رئیس روئسای اونجارو نشون میدند.خلاصه منو یاد قمر خانوم همسایمون میندازن که عصرا تو کوچه زاغ سیاه ملت و چوب میزنه و همش در حال غیبت کردنه.

راستی فرشید امین هم کارای مثبتش رو ادامه داد تا تو یه مراسم جدی و مهم به نام میراث ایران آواز خوند
(برای نخستین بار درتاریخ مسابقات بسکتبال لیگ حرفه ای آمریکا(NBA)، یک خواننده ایرانی از طرف مقامات این لیگ دعوت شد تا سرود ملی آمریکا را درمراسم گشایش یک مسابقه اجرا کند. فرشید امین، خواننده و آهنگسازبین المللی روز چهارشنبه ۱۳ آبان، درمراسم گشایش مسابقاتی که بین دو تیم «ممفیس گریزلیز» و«گلدن استیت واریرز» تحت عنوان «شب میراث ایران» دراستادیوم اوراکل شهراوکلند درکالیفرنیای شمالی برگزار می شد شرکت کرد و سرود ملی آمریکا را درحالی که به نشانه حمایت از جنبش دموکراتیک مردم ایران بازوبند سبزی به دست داشت در مقابل بیش از ۱۶ هزار تماشاگر حاضر در این استادیوم اجرا کرد)
فردوسی پور هم در برنامه 90 گفت:خوش به حالتون.پس مشکل پارازیت و نویز و این مسایل رو ندارید!
خبر زیاده اما ...خوش باشین

۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

ک مثل کامی

ک مثل کامی نجف زاده
هر جایی آدم دسته گل به آب می‌دهد، بدهد. یک جوری می‌شود. جمع و جورش کرد، فقط نور چشم و پاره جیگر و امید دل آدم دسته گل به آب ندهد. که متأسفانه اخیراً مال صدا و سیما داده. از قرار معلوم «کامران نجف‌زاده» بزرگ‌ترین خبرنگار خاورمیانه و حومه چند وقت پیش گزارشی ارسال فرموده‌اند از پاریس و در آن در باب بازی جوانمردانه دو تیم فوتبال تصاویری پخش کرده و شرح ماجرا را به سمع و نظر بینندگان محترم خبر 30/20 و 22 رسانده است که کسی خبر داغ گزارشگر ویژه را ندیده سر بر بالین نگذارد.فقط یک مشکل کوچک وجود داشته که موضوع گزارش 4 سال پیش رخ داده است و کامران جان تصاویر را از سایت‌های دانلود ویدئوی‌ گرفته و خبر نوشته رویش و فرستاده.
1- به این می‌گویند استفاده بهینه، خبرنگاری می‌فرستیم پاریس تا از لیگ هلند برایمان تصویر دانلود کند از اینترنت. خب با این سرعتی که اینترنت در کشور ما دارد که عمراً نمی‌شد تصاویر را دانلود کرد. اگر هم می‌شد، هزینه تلفنمان بالا می‌رفت که خدا را شکر، بالا نرفت. 2- تصاویر قدیمی است، باشد، از قدیم گفته‌اند «الدرس حرف و التکرار الف». چه درسی بهتر از جوانمردی و پاک زیستن که همه‌اش از کسب حلال پدید می‌آید. نمونه‌اش همین خبرنگاران ارجمند خاورمیانه و حومه که همین صداقت‌شان ما را کشته! 3- اشتباه باشد هم عیبی ندارد. از صبح تا شب مردم هندی‌کم بر کف دنبال سر بچه‌های شیرخوار و نوپایشان می‌گردند تا بلکه بچه‌شان یک گاف با نمک بدهد که تصویرش را ضبط کنند و خودشان هزار بار ببینند و قربان قد و بالای بچه با نمک‌شان بروند. بعد هم بفرستند تلویزیون صد دفعه در برنامه‌های گوناگون پخش کند. حالا تلویزیون نباید پخش کند تصاویر شیرین‌کاری‌های کامران جان را؟
(شهرام شکیبا)

۱۳۸۸ آبان ۱۱, دوشنبه

همه چیز آرومه

با توجه به اینکه اوضاع این چند وقته ملتهب و نا آرامی ها گسترده شده آقا ی حمید طالب زاده خلاف این فکر میکنند و آهنگی خوندن به اسم همه چیز آرومه برحسب اتفاق آهنگ زیبایی و کلی هم هیت شده ...حالا ملت می خوان به خودشون تلقین کنند که همه چی آرومه اما نمیدونم چرا 13 آبان و 16 آذر و...منو یاد آرامش نمی ندازه ...

به هر حال امیدوارم این مدت که نبودم به کسی سخت نگذشته باشه:-) راستی کامران نجف زاده هویجووری رفته پاریس تا دلمون براش تنگ شه...کامی جون بیا بابا کاریت نداریم که...


این عکس هم نشوندهنده آرامش کامل در مانور هاست...همه چی آرومه من چقدر خوشحالم...

۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

گفتگوی احمدی نژاد و گلزار

خبر دیدار محمدرضا گلزار با احمدی نژاد رو که شنیدید اینم متن کامل این گفتگو....

(منبع: آی طنز)

متن گفتگوی احمدی‌نژاد، گلزار و رحیم‌مشائی كه عینا از روی نوار پیاده شده به شرح زیر است كه برای تنویر و تحریك افكار عمومی عینا منتشر می‌شود:

گلزار: سلام آقای احمدی‌نژاد الهی قربونتون برم.
احمدی‌نژاد: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین و... بین یدیه
گلزار: ها؟!رحیم‌مشائی: دارن دعا می فرمایند.
گلزار: آها... پس دعا اینه. به رزیتا و الناز و مریم و بهاره و ژیلا و هلنا و باقی بچه ها كه هی می‌گن برات دعا می كنیم، نمی‌اومد اینقدر خارجی بلد باشن حرف بزنن!احمدی‌نژاد: به به ... محمدرضای خودمون... خوبی پسر؟
گلزار: مرسی... الهی قربونتون برم.احمدی‌نژاد: بگیر بشین آقاجون... نوشیدنی چی می‌خوری؟
گلزار: مرسی میل ندارم.رحیم‌مشائی: ببین دیگه نمی خوام و نمی خورم و میل ندارم و نمیشه و این چیزا نداشتیم ها.
گلزار: پس اسپرسوی فرانسوی با شیر كلسیم‌دار یك و نیم درصد فت و شكر برزیلی لطفا.احمدی‌نژاد: ها؟!
رحیم‌مشائی: می‌گه چای می خوره آقا.احمدی‌نژاد: خب مثل بچه آدم بگو چای... براش چای بیارین ولی فقط با دو هبه قند. ایندفعه اگه توی بیت المال مسلمین اسراف كنن همه آبدارخونه رو با تیپا میندازم بیرون.رحیم مشائی: باشه... اوهوی... اوهوی... مش رمضان...
گلزار: وای خداجون... چی شد؟ زهره‌ام تركید.رحیم مشائی: نترس بابا... داشتم به شیوه سنتی سر جالیز مش رمضون رو صدا می‌زدم چای بیاره.
گلزار: خیلی ممنون دیگه نمی خوام. چون می دونم آقای رئیس جمهور وقت ندارن زود حرفم رو می‌گم و می رم.احمدی نژاد: بگیر بشین بابا... وقت نداره یعنی چی؟... ما از ملتیم، برای ملتیم، همه چیزمون مال مردمه... مگه من از اون رئیس‌جمهورهای قبلی‌ام كه هی وقت نداشته باشم... اصلا این چیه؟
گلزار: بله؟احمدی‌نژاد: اینا چی‌ان كه دست من هستن؟
گلزار: بله... چیز... البته شبیه... نقاشی و ... بله... مداد رنگی انگار.احمدی‌نژاد: خب فكر می كنی داشتم چی كار می‌كردم؟
گلزار: نمی‌دونم به خدا.احمدی‌نژاد: اسفندیار تو حدس بزن.
رحیم‌مشائی: معلومه دیگه داشتید نمودار آماری می‌كشیدید.احمدی‌نژاد: نه. این دفعه تو هم اشتباه كردی. داشتم واسه یه دختر بچه‌ای كه از هفت تپه خوزستان برام نقاشی فرستاده بود و نوشته بود چون باباش بیكار شده مداد رنگی نداشته تا نقاشی‌شو رنگ كنه نقاشی‌شو رنگ می كردم. بیا اسفندیار به بچه‌های دفتر بگو بعد از تماس با تلویزیون و ایرنا و رجا و ایران و كیهان و تهیه گزارش، این نقاشی را كه رنگش كردم بفرستن برای دختره. یه مدادرنگی شیش‌تایی هم بذارن كنارش به عنوان هدیه ویژه ریاست جمهوری.
رحیم مشائی: باشه. دكتر این گلزار انگار براش یه مشكلی پیش اومده. پسر خوبیه. اصلا هم بعد از انتخابات پای هیچ بیانیه‌ای رو امضا نكرده، هیچوقت خواستار آزادی كسی نشده، به هیچ كس اعتراض نكرده، آب به آسیاب دشمن نریخته، با فیلمسازای روشنفكر آبش به یه جوب نمی‌ره. اصلا روشنفكرا و كتاب‌خونا و جشنواره‌ای ها و این طور آدما ازش خوششون نمی‌یاد...
احمدی‌نژاد: آفرین پسر... باریك الله. معلوم میشه یه چیزایی سرت میشه. حالا چقدر می خوای؟گلزار:ها؟... چی چقدر می‌خوام؟
احمدی‌نژاد: وام و این چیزا دیگه؟ ببین الان اوضاع اقتصادی زیاد خوب نیست. حالا فعلا من می نویسم یه 50 میلیون تومن برای خوداشتغالی و صادرات غیر نفتی و جذب توریسم و ازدواج و خرید اتوموبیل و این چیزا بهت بدن.گلزار: ولی من... من...
احمدی‌نژاد: نگران بازپرداختش نباش. تا چهار پنج سال دیگه كی به كیه... تازه اگه پسر خوبی باشی بازم راه داره... اسفندیار پسر خوبیه دیگه؟!رحیم‌مشائی: بعله آقا... قراره حالا یه حرفایی رو هم بزنه تو جاهایی كه بعدا ما بهش می‌گیم. مگه نه مملیرضا؟
گلزار: باشه چشم... ولی من كه برای وام نیومده بودم.رحیم‌مشائی: مهم نیست واسه چی اومده بودی. رسم دكتر اینه كه هیچ كس رو دست خالی برنمی گردونن.گلزار: اوكی. مرسی. پس اون مساله هم...؟
رحیم‌مشائی: دكتر این آقا پسر ما یه مشكلاتی تو مایه های كلهر خودمون هم داره انگار. طفلكی رو انگار ممنوع‌التصویر كردن.احمدی نژاد: غلط كردن. پسر به این خوبی رو كی ممنوع التصویرش كرده؟ همین الان برمی‌داری حكم اخراج رئیس و معاون و كارمندای اون اداره‌ای كه محمدرضای ما رو اذیت كردن می نویسی میاری من امضاش كنم. پسر به این ماهی... من هر وقت نگاهش می كنم یاد جوونی های خودم می افتم.
گلزار: بله؟!رحیم‌مشائی: راس می‌گی دكتر. از نیم‌رخ كه نیگاه می‌كنم با اون زمونات مو نمی‌زنه. فقط تو ریش و سیبیل داشتی این نداره.گلزار: بله... حق با شماست... آخ لپم... راستی آقای دكتر مشائی ماجرای اون عكس‌ها؟...

رحیم‌مشائی: بی‌خیال بابا... عكس كیلویی چنده؟... دكتر اون عكسو نشون مملی بده حال كنه.احمدی نژاد: راست گفتی... ول كن لپشو كندی!... ببین گلزارجون این عكس مال من و منوچهره كه عمرا تو كه آرتیستی همچین چیزی اگه داشتی همین بچه مسلمونای دوآتیشه‌ خودمون پوستتو می‌كندن. ولی آدم باید خودش خوب باشه بقیه‌ش حله...


گلزار:آآآآ! این شمائید؟مشائی: پس چی فكر كردی؟ دكتره با منوچ و هوگو و منوچ هوگو. ول كن عكسو پاره‌اش كردی ندید پدید! اگه تركیه بودی پس چی كار می كردی؟!احمدی نژاد: قطر رو چرا نمی‌گی... خلاصه بی‌خیال عكس و مكس... تو پسر خوبی باش و اون كارایی كه بهت می‌گن بكن و اون چیزایی كه باید بگی رو بگو ما با همه چیز راه میایم...
(زنگ تلفن)
احمدی‌نژاد: الو... بگو دیدار مردمی دارم باشه بعدا... چی؟ از مسكوس... نه نه وصل كن... اسفندیار از مسكوئه واسه اورانیوم‌ها زنگ زده. اینو ببر كارشو را بنداز و توجیهش كن. 50 رو هم بكن 70 كه ازش خیلی خوشم اومد. بعد بیا كارت دارم.

۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه


اصولا انسان ها دو دسته اند ...دسته اول کسانی که سریال ویکتوریا رو دیده اند.دسته دوم کسانی که ندیده اند
این مطلب برای هر دو گروه فایده داره...


علت محبوبیت بعضی سریال ها در ایران هنوز کشف نشده ایرانی ها هم از جومونگ لذت میبرند هم از لاست..هم فرار از زندان رو دوست دارند هم یانگوم...این همه تضاد و تناقض معلوم نیست از کجا سر چشمه میگیره..اما چیزی که معلوم اینهکه هیچ کدوم از سریال های ایرانی نمی تونن اینطوری بیننده رو مجذوب کنند.من اوایل فکر میکردم کسی که لاست رو دیده دیگه جومونگ رو نمیبینه...ولی با کمال تعجب کسانی این سریال رو میبینند که فیلم باز های قهاری هستند...
اما بحث من سر سریال ویکتوریا ست...
سریالی که با شکستن تمام خط قرمز ها نوع جدیدی از روابط خانوادگی رو به نمایش گذاشته...
نه اونقدر فرهنگ سریال غربیه که بگیم با فرهنگ ما نمیخونه...و نه این روابط رو میشه تو سریال های ایرانی دید.
موضوع اصلی سریال خیانت بوده و عمق این قضیه تا حدی است که فکر خیانت هم از ذهن هیچ کسی نمیگذره.درست برعکس سریال های ایرانی که مردی که خیانت میکنه حداقل نصف سریال رو در بهترین لحظات زندگی میکنه..بعدشم با یک پایان بندی کلیشه ای شکست میخوره..اما در این سریال شما با تمام وجود حس میکنید که بر اثر خیانت تا کجا به ورطه نابودی میروید.چه خیانت مرد به زن و چه برعکس.
تقابل فقر و ثروت بی بندو باری و پایبندی به اصول اخلاقی و مذهب و از همه مهمتر و برجسته تر نقش روابط جنسی در زندگی همه و همه در یک سریال خانوادگی و جذاب با بازی های دیدنی موجبات جمع شدن همه افراد خانواده راس ساعت ۹ پای تلویزیون میشود..به قول یکی از دوستانم که در اهواز زندگی میکند..تنها عاملی که موجب میشود تا کل اعضای خانواده برای ساعتی کنار هم باشند ویکتوریاست.
نکته جالب اینجاست در محیط کار و در وقت فراغت این موضوع ویکتوریاست که نظرات مختلف افراد را ابراز میکند و تقریبا همه افرادی که از دوبله بد این سریال چشم پوشی کردند آنرا دوست دارند...
شاید خیلی از مسائلی که تا قبل از این سریال جرات مطرح کردنشان را نداشتیم حالا به راحتی در خانواده ها مطرح میشوند.و پدر و مادر ها هم در رابطه با فرزندانشان به این موضوعات فکر میکنند و
نیاز های عاطفی و حتی جنسی فرزندشان را درک میکنند .
گفتنی است سریال ویکتوریا هر شب ساعت ۹ و ۱۲ از شبکه فارسی۱ پخش میشود.
شما هم اگر در مورد این سریال نظری دارید در قسمت نظرات اعلام کنید...